×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

ردپاي خاطره

زيبا و آموزنده

× اميدوارم از اين وبلاگ لذت ببريد
×

آدرس وبلاگ من

mehran61.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/radepa_tehran

?????? ???? ?????? ???? ???? ?????? ????? ??? ??? ????? ??????

شعر زيباي عاشقانه از زنده ياد فروغ فرخ زاد

شعر زيباي عاشقانه از زنده ياد فروغ فرخ زاد

 

ای شب از رویای تو رنگین شده
سینه از عطر تو ام سنگین شده
ای به روی چشم من گسترده خویش
شادی‌ام بخشیده از اندوه بیش
همچو بارانی که شوید جسم خاک
هستیم ز آلودگی‌ها کرده پاک

ای تپش‌های تن سوزان من
آتشی در سایۀ مژگان من
ای ز گندم‌زارها سرشارتر
ای ز زرین شاخه‌ها پُر بارتر
ای در بگشوده بر خورشیدها
در هجوم ظلمت تردیدها
با تو ام دیگر ز دردی بیم نیست
هست اگر، جز درد خوشبختیم نیست

این دلِ تنگِ من و این بار نور؟
های هوی زندگی در قعر گور؟

ای دو چشمانت چمن زاران من
داغ چشمت خورده بر چشمان من
پیش از اینت گر که در خود داشتم
هر کسی را تو نمی‌انگاشتم

درد تاریکی‌ست دردِ خواستن
رفتن و بیهوده خود را کاستن
سرنهادن بر سیه‌دل سینه‌ها
سینه آلودن به چرکِ کینه‌ها
در نوازش، نیش ماران یافتن
زهر در لبخند یاران یافتن
زر نهادن در کفِ طرارها
گم‌شدن در پهنۀ بازارها

آه ای با جان من آمیخته
ای مرا از گور من انگیخته
چون ستاره، با دو بال زرنشان
آمده از دوردست آسمان
از تو تنهاییم خاموشی گرفت
پیکرم بوی هم آغوشی گرفت
جوی خشک سینه‌ام را آب، تو
بستر رگ‌هام را سیلاب، تو
در جهانی اینچنین سرد و سیاه
با قدم‌هایت قدم‌هایم به‌راه

ای به زیر پوستم پنهان شده
همچو خون در پوستم جوشان شده
گیسویم را از نوازش سوخته
گونه‌هام از هُرم خواهش سوخته
آه، ای بیگانه با پیراهنم
آشنای سبزه‌زارانِ تنم

آه، ای روشن طلوع بی‌غروب
آفتاب سرزمین‌های جنوب
آه، آه ای از سحر شاداب‌تر
از بهاران تازه تر، سیراب تر
عشق دیگر نیست این، این خیرگی‌ست
چلچراغی در سکوت و تیرگی‌ست
عشق چون در سینه‌ام بیدار شد
از طلب پا تا سرم ایثار شد
این دگر من نیستم، من نیستم
حیف از آن عمری که با "من" زیستم

ای لبانم بوسه گاه بوسه‌ات
خیره چشمانم به راه بوسه‌ات
ای تشنج‌های لذت در تنم
ای خطوط پیکرت پیراهنم
آه می‌خواهم که بشکافم ز هم
شادی‌ام یک‌دم بیالاید به غم
آه می‌خواهم که برخیزم ز جای
همچو ابری اشک ریزم هایهای

این دلِ تنگِ من و این دود عود؟
در شبستان، زخمه‌های چنگ و رود؟
این فضای خالی و پروازها؟
این شب خاموش و این آوازها؟

ای نگاهت لای‌لای سِحر بار
گاهوار کودکان بی‌قرار
ای نفس‌هایت نسیم نیم‌خواب
شُسته از من لرزه‌های اضطراب
خُفته در لبخند فرداهای من
رفته تا اعماق دنیاهای من

ای مرا با شعور شعر آمیخته
این همه آتش به شعرم ریخته
چون تب عشقم چنین افروختی
لاجرم شعرم به آتش سوختی


از سروده های زنده یاد "فــروغ فــرخ زاد"

 

 

سه شنبه 31 خرداد 1390 - 1:36:58 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


خانمها در سینمای ایران


یک تست روانشناسی + فقط در ایران!!


رابطه روز تولد و شخصیت شما


همه چیز درباره اختلالات قاعدگی


دلنوشته های حسین پناهی


سخن بزرگان درباره موفقیت


۲۱ نمونه ژست برای شروع عکاسی دونفری


هیچ می دانید آخرین زنگ دنیا کی می خورد؟!


چهل کار که دخترها نمیتونن انجام بدن


10 انسان پرورش یافته توسط حیوانات!


نمایش سایر مطالب قبلی

پیوند های وبلاگ

آمار وبلاگ

1584519 بازدید

145 بازدید امروز

1238 بازدید دیروز

4965 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements